سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس غفلت کرد، نادان ماند . [امام علی علیه السلام]

تا ابد عشق تو مرا بس

Powerd by: Parsiblog ® team.
اتل متل جدایی(یکشنبه 87 خرداد 5 ساعت 4:39 عصر )

 

اتل متل جدایی عروسکم کجایی ؟؟؟

گاو حسن پریشون ، یه دل داره پر از خون

عشقم که رفت هندستون خونم شده قبرستون

یه عشق دیگه بردار ، یه دنیا غصه بردار

اسمشو بزار بچگی تا آخر زندگی

                             هاچین و واچین تموم شد عمر منم  حروم شد!!!!


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

خدا(جمعه 87 اردیبهشت 13 ساعت 4:16 عصر )

خداوند بی نهایت است و لا مکان .اما به قدر فهم تو کوچک می شود

به قدر نیاز تو فرود می اید

به قدر ارزوی تو گسترده می شود وبه قدر ایمان تو کار گشا می شود.

یتیمان را پدر می شود و مادر

محتاجان برادری را برادر می شود

عقیمان را طفل می شود

نا امیدان را امید می شود

گمگشتگان را راه می شود

در تاریکی ما ندگان را نور می شود

پیران را عصا می شود محتاجان به عشق را عشق می شود

خداوند همه چیز می شود همه کس را.....

به شرط اعتقاد . به شرط پاکی دل . به شرط طهارت روح. به شرط پرهیز از معامله با ابلیس .

بشویید قلب هایتان را از هر احسا س نا روا

ومغز هایتان را از هر اندیشه خلاف

وزبان هایتان را از هر گفتار نا پاک

ودست هایتان را از هر الودگی در بازار

وبپرهیزید از نا جوان مردی ها و ناراستی ها و نا مردی ها....

چنین کنید تا ببینید خداوند چگونه

بر سفره شما با کاسه ای و تکه ای نان می نشیند

در دکان شما کفه های ترازوی تان را میزان می کند

ودر کوچه ها ی خلوت شب با شما اواز می خواند

مگر از زندگی چه می خواهیدکه در خدایی خدا یافت نمی شود؟

 

                                                            

                                                                                              ملا صدرا

 


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

در خاطری که تویی(دوشنبه 87 اردیبهشت 2 ساعت 11:13 صبح )

در خاطری که تویی دیگران فزاموشند . . .

پروانه ای از اعماق قلب من برخواست و همراه با فرشتگان به آسمان پرید .

و هر چه بالا و بالا تر رفت ، بزرگ و بزرگ تر و عزیز و عزیز تز شد .

و از آن پس آسمان پر ستاره ، سرشار از عطر پروانه شد .

هم اینک سراسر آسمان را سفر کرده است اما آن پروانه قلب مرا تا ابد ترک نخواهد کرد.

 

مرگ تلخ است و از آن تلخ تر مرگ عشق است که بی او در هر لحظه هزار بار مردن است . . .

مرگ چهره زیبای او را بوسیده و او را چنان برگ پاییز زرد کرده است...............................

 

دریغ که در این جانگداز ترین لحظه زندگی نه می توانی با او بروی ، و نه می توانی با او بمانی.تنها با نگاهی اشکی ، وداعی ،افسوسی

و آهی و سکوت و سکوت و سکوت او را برای همیشه و با تمام خاطرات سبزش به آغوش سرد خاک می سپاری ....

 

اینک بین ما دیوار های سنگی و فاصله دیدار به درازای یک عمر است و جان تنها بهائی اس برای دیدار تازه کردن . . .

 

نازنینا !!! امیدوارم ، روزگارت گر که بی من بگذرد خوش باد ، ای طلایی رنگ ، ای تو را چشمان من دلتنگ . . .


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

چگونه بگویم دوستت دارم؟؟؟(پنج شنبه 87 فروردین 22 ساعت 4:3 عصر )

بگو چگونه بگویم  : دوستت دارم !!!

وقتی که مردان گرگرفته در بستر این جمله را به روسپیان کهن سال می گویند ؟؟؟

وقتی که این کلام

پیش از آدینه به زمزمه تکرار می شود در گرداب خوی کرده ی بوسه و خواهش ؟؟؟

چگونه بگویم دوستت دارم وقتی که این آیه قدسی ورد زبان آدمیانی است

که با قلبی میان دو پا و دشنه ای در کف ، کنج دنج کوچه های قهر کنان را می کاوند ؟؟؟

 

تنها یکی نگاه ...

تا این کلام ابدی شود میان ما دو تن

و بشنویمش

بی آن که سخنی بر لب رانده باشیم  !

 

                                                                                    ((( یغما گلرویی )))

 

/////////

////////

 

 


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

چگونه بگویم دوستت دارم؟؟؟(پنج شنبه 87 فروردین 22 ساعت 3:42 عصر )

بگو چگونه بگویم : دوستت دارم !!!

وقتی که مردان گر گرفته در بستر این جمله را به روسپیان کهن سال می گویند ؟؟؟

وقتی که این کلام پیش از طلوع آدینه به زمزمه تکرار می شود در گرداب خوی کرده ی بوسه و خواهش ؟؟؟

وقتی که این آیه ی قدسی ورد زبان آدمیانی است

که با قلبی میان دو پا و دشنه ای در کف ، کنج دنج کوچه های قهر کنان را می کاوند؟؟؟

 

تنها یکی نگاه ...

تا این کلام ابدی شود میان ما دو تن

و بشنویمش

بی که سخنی بر لب رانده باشیم !

 

                                                                                              ((یغما گلرویی))

 


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

ما صدای گاو است!!!(چهارشنبه 87 فروردین 14 ساعت 2:27 عصر )

من و تو یعنی ما         نه نه دیگر نه

 

ما صدای گاو است     من

 

جعبه را باز می کنم           جعبه را میبندم

 

جعبه را نگاه می کنم      با جعبه حرف می زنم....

 

برای جعبه می نویسم        سنگریزه هایم را درونش می چینم

 

جعبه کهنه و کهنه تر می شود     و من پیرو پیر تر

 

جعبه تاوان توست و همه باقیمانده زندگی من .........

 

           من؟؟؟؟کدام من؟

 


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

نامه ای جهت بیداری پدر(جمعه 87 فروردین 9 ساعت 3:49 عصر )

 پدر در حال رد شدن از کنار اتاق خواب پسرش بود، با تعجب دید که تخت خواب کاملاً مرتب و همه چیز جمع و جور شده. یک پاکت هم به روی بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر». با بدترین پیش داوری های ذهنی پاکت رو باز کرد و با دستان لرزان نامه رو خوند :

پدر عزیزم،
با اندوه و افسوس فراوان برایت می نویسم. من مجبور بودم با دوست دختر جدیدم فرار کنم، چون می خواستم جلوی یک رویارویی با مادر و تو رو بگیرم. من احساسات واقعی رو با Stacy پیدا کردم، او واقعاً معرکه است، اما می دونستم که تو اون رو نخواهی پذیرفت، به خاطر تیزبینی هاش، خالکوبی هاش ، لباسهای تنگ موتور سواریش و به خاطر اینکه سنش از من خیلی بیشتره. اما فقط احساسات نیست، پدر. اون حامله است. Stacy به من گفت ما می تونیم شاد و خوشبخت بشیم. اون یک تریلی توی جنگل داره و کُلی هیزم برای تمام زمستون. ما یک رؤیای مشترک داریم برای داشتن تعداد زیادی بچه. Stacy چشمان من رو به روی حقیقت باز کرد که ماریجوانا واقعاً به کسی صدمه نمی زنه. ما اون رو برای خودمون می کاریم، و برای تجارت با کمک آدمای دیگه ای که توی مزرعه هستن، برای تمام کوکائینها و اکستازیهایی که می خوایم. در ضمن، دعا می کنیم که علم بتونه درمانی برای ایدز پیدا کنه، و Stacy بهتر بشه. اون لیاقتش رو داره. نگران نباش پدر، من 15 سالمه، و می دونم چطور از خودم مراقبت کنم. یک روز، مطمئنم که برای دیدارتون بر می گردیم، اونوقت تو می تونی نوه های زیادت رو ببینی.
با عشق،
پسرت،
John

پاورقی : پدر، هیچ کدوم از جریانات بالا واقعی نیست، من بالا هستم تو خونه Tommy. فقط می خواستم بهت یادآوری کنم که در دنیا چیزهای بدتری هم هست نسبت به کارنامه مدرسه که روی میزمه. دوسِت دارم! هروقت برای اومدن به خونه امن بود، بهم زنگ بزن


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

عشقم تولدت مبارک(پنج شنبه 87 فروردین 8 ساعت 12:18 عصر )

روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو         

         کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو         

         درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم         

         بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم         

          میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم        

         از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم        

          من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون        

         چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون        

          به جای شمع میخوام برات غمهات و آتیش بزنم        

         هر چی غم و غصه داری یک شبه آتیش بزنم        

          تو غمهات و فوت بکنی منم ستاره بیارم        

         اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم        

          کهکشونو ستاره هاش دریاو موج و ماهیاش         

         بیابونا و برکه هاش بارون و قطره قطره هاش        

          با هفت تا آسمون پر از گلای یاس ومیخک         

         با ل فرشته ها و عشق و اشتیاق و پولک         

         عاشقتو یه قلب بی قرار و کوچک        

         فقط می خوان بهت بگن :.

.

.

.

.      تولدت مبارک

 


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

نامه های من به تو(یکشنبه 87 فروردین 4 ساعت 11:24 صبح )

 

نامه‌های‌ من‌ به‌ تو ،


بَرتَر از خودِ مایند


این‌ نامه‌ها


اَسنادی‌ هستند که‌ دیگران‌


زیبایی‌ِ تو وُ عشق‌ِ مَرا


در آن‌ها خواهند یافت‌ !

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نامه‌های‌ من‌ به‌ تو ،


بَرتَر از خودِ مایند !


چرا که‌ نور


بَرتَر از فانوس‌ است‌ ،


شعر ،


بَرتَر از کتاب‌


وَ بوسه‌ بَرتَر از لَب‌هاست‌ !

 


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

آخرین نوشته در سال 1386(چهارشنبه 86 اسفند 29 ساعت 4:25 عصر )

سلام رفقا ...این آخرین نوشته من در سال یک هزار و سیصد و هشتاد و شیشه...............................

 

از این که در کنار شما می نوشتم نهایت لذت می بردم.

 

راستش من می خوام همه چیزو فراموش کنم....به این نتیجه رسیدم که عشقم اگه بره با عشقش راحتتر و خوشحال تره....برای همینم دفترچه

 

روزانمو آتیش زدم......می خوام از نو متولد شم روز میلادمو تبریک بگین........نذارین کامی کوچولو غصه بخوره

 

عید همتون مبارک

سال خیلی خیلی خیلی خوبی براتون آرزو می کنم

ایشاا...همه به عشقتون به مرادتون به آرزوتون برسید

 

دوستدار و رفیقتون کامی

بدرود


» کامبیز بهار مست
»» نظرات دیگران ( نظر)

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
شکست
احوال شما؟
به چه می خندی تو ؟؟؟
[عناوین آرشیوشده]

بازدیدهای امروز: 1 بازدید
بازدیدهای دیروز: 3 بازدید
مجموع بازدیدها: 115477 بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

تا ابد عشق تو مرا بس
کامبیز بهار مست
نترس از هجوم حضورم ........ چیزی جز تنهایی با من نیست.
» پیوندهای روزانه «
» لوگوی دوستان من «



" alt="جای سایت شما در این جا خالیست - به روز رسانی : 10:52 ع 87/2/12 عنوان آخرین نوشته : انتقای سایت مابه آدرس جدید" width='85' >

» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «
 
کامبیز بهار مست - تا ابد عشق تو مرا بس