• وبلاگ : تا ابد عشق تو مرا بس
  • يادداشت : به چه مي خندي تو ؟؟؟
  • نظرات : 3 خصوصي ، 46 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    كه بهت بگه دوستت داره. اون چيزي که حس کني قلب اونم گره خورده.

    انگار يه جاي کار مي لنگه دلت مي خواد بري پيشش. باهاش باشي شايد

    اوضاع عوض بشه. جون مي کني، گرما و سرما رو تحمل مي کني، بي خوابي ها رو،

    دوريش رو، اما انگار خدا نمي خواد که بشه. همش گره مي ندازه تو کارت و

    تو هي چت مي کني و حرف مي زني. چت مي کني. چت مي کني و چت.

    دلخوشيت ميشه عکسهايي که برات فرستاده. نگاه مي کني و همين طوري

    اشکه که از چشمات سرازير ميشه. مي ري جلو آينه يکي محکم مي زني تو

    صورتت تا شايد کمي به خودت بياي، ولي ميدوني که عاشق شدي. هرچي بيشتر

    ميگذره علاقه ات بيشتر ميشه. نه به خاطر ذات عشق، به خاطر اينکه بيشتر

    مي شناسيش و مي فهمي که آدم با انصافيه.روزها و شبها مي گذرن انگار که توي

    زندوني. چوب خط مي ندازي تا تموم بشه.تا شايد بازم ببينيش. تا کابوسهاي شبونت

    خفه ات نکنه. تا بخواي باور کني که مي توني بقيه عمرت را با اون باشي.

    چشمات خشکيده بس که گريه کردي. نيرو و توانت رفته و حالا شده بعد يک سال

    انتظار، لحظه ديدار. ميدوني داره مياد براي تو، مياد که سنگا رو وا بکنيم. مياد

    که بفهمه چشه و تو بازم گريه مي کني چون دلت راضي نميشه. انگار که قراره

    ذبحت کنن. انگار يه چيزي بهت ميگه امسال مي ميري. پژمرده ميشي.

    ميشي يه آدم زار و نحيف. مثل قديما. مثل يه نوزاد که تازه پا گرفته و راه ميره و

    قراره جفت پاهاش بشکنه. خودت رو دلداري مي دي و فکراي خوب مي کني.

    نمي دوني بگي که چقدر دوستش داري يا نه، مبادا که ناراحتش کني آخه طاقت

    ناراحتي و غصه اش رو نداري. دلت نمياد که بهش بگي که هر شب با چشماي

    خيس به خواب رفتي. دلت نمياد بگي که توي تموم اون چتها حسرت خيلي چيزا

    رو تو دلت خفه کردي و هيچ وقت بهش نگفتي. دلت نمياد که بگي جگرت

    پاره پاره شده تا برسه. تا بياد باهات حرف بزنه. دوست داري که بهش خوش بگذره.

    نامرديه. نامرديه ناراحتش کني. روزها تند تند مي گذرن تا موقع حرف زدنش مي رسه.

    اوني که هيچ وقت حرف نمي زده و همش ميگفته سر فرصت.

    اما وقتي حرف ميزنه کمرت مي شکنه. سنگيني حسهاي اين مدت لهت مي کنه.

    جلوي گريه ات رو مي گيري و روت رو بر مي گردوني مبادا که بخواد خيسي چشمهات رو ببينه. تو مي فهمي چيزي رو که حتي فکرش رو

    نمي کردي. بناي عشق گذاشتن روي خرابه هاي محبت ديگري کار درستي نيست.

    اون وقت يه شب انقدر هق هق گريه مي کني که نفست بالا نمي آد.

    نشستن گوشه اتاق و گريه کردن. دنيا بي رنگ تر از گذشته اما بايد خودت رو جمع و جور کني. حالا ديگه مي دوني نميشه بهش گفت که چندبار شد وقتي باهاش چت مي کردي غذا رو به زور قورت مي دادي چونکه

    بغضي توي گلوت گير کرده بود. حالا ديگه مي دوني نمي توني بهش بگي که اگر هزاربار گفتي دوستش داري، از ته دلت گفتي و يه بار نشنيدي که عاشقانه صدات کنه. حالا مي دوني نميشه بهش گفت گريه هرشب يعني چي.

    دلت نمي خواد با اين حرفا ناراحتش کني. نمي توني بهش بگي چه حسيه وقتي که انگار با يه چاقو جگرت رو خراش مي دن و انقدر حالت خراب ميشه که نمي توني حتي يک قدم راه بري. خيلي حرفا رو بايد بخوري و هيچي نگي.

    خونابه خوردن و ساکت بودن. دوستات به اين بچه بازي ها مي خندن. دوستات ترکت مي کنن. دوستات

    خيلي حرفا مي زنن اما تو مي دوني که دردت چه. دردت عاشقي نيست. دردت از بي وفايي نيست. دردت از گدايي محبته. وقتي توي چت مي بينيش ديگه نمي دوني آيا بهش بگي "عزيزم" يا نه. نمي دوني بايد بهش بگي که دوستش داري يا نبايد گفت. آيا اجازه داري آرزو داشته باشي يه بار ديگه خنده اش رو ببيني يا دستش رو توي دستت بگيري يا اينکه اون موقع نگاهش براي دلدار ديگريست. تو موندي و انزواي چهارديواري اتاق و يک آيينه که

    هر روز مي توني سفيد شدن موهات رو ببيني.دلخوشيت ميشه عکساش

    و نامه هاش توي مدت آشناييتون. تمام چتهايي که کردين. هر چيزي که نشوني

    از بوي تنش رو داره.

    يه روز صبح پا ميشي،ميري جلوي آينه و خودت رو مي بيني. رنجور شدي،

    لاغر و نحيف، شکسته و خموده، حالا مدتهاست که گذشته.

    بهت زنگ مي زنه اما روحت مرده. قلبت مرده. ديگه نمي تپه.

    براي هيچ کس نمي تپه. با صداي هميشگيش که لطافت داره

    بهت ميگه حالت چطوره و تو بايد مثل ديگران به او هم دروغ بگي.

    بايد بهش بگي من خوبم و همه چيز رو به راهه. وقتي که تلفن رو قطع مي کني

    دفترچه خاطراتت رو باز مي کني و در آخرين برگش مي نويسي

    اين منم دلقک خنده به لب روزگار اما دلي نحيف دارم...

    اين متن رو واسه همه وبلاگ ها ميفرستم به اين بنده حقير يه جواب بده واسه رسيدن به عشقمم واسم دعا كن