• وبلاگ : تا ابد عشق تو مرا بس
  • يادداشت : شكست
  • نظرات : 0 خصوصي ، 37 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    حس بديه وقتي مجبوري بر خلاف اون چيزي که هستي رفتار کني ... مجبوري حرفي بزني که نمي خواي ... مجبوري سرد باشي بر خلاف درونت .... مجبوري ....

    بسته اي بار سفر
    کوله بارت بر دوش
    چمدانت در دست
    نگهت خيره به راه.... قصد رفتن داري
    چه بگويم به تو من؟؟
    مي توانم به تو گويم که: " نرو"...اين خوشايند نيست
    :"هر چه مي خواهي بکن" .. خالي از احساس است
    مي توانم بزنم نعره:" بمان"...چه تحکم اميز!!!
    :" مي تواني بروي"... بي تفاوت حرفي ست.
    مي توانم به تو گويم:" گر روي، چون گل تاخته به روي توفان، از غمت خواهم مرد.. بي تو خواهم پژمرد" ...اما، تو که باور ننمايي سخنم
    خود بگو!!!...خود بگو با تو چه گويم؟
    به چه حالت به زماني که مرا ترک کني، از غمت ياد کنم..وز تو فرياد کنم؟
    خود بگو...
    با تو چه گويم که خوشايند تو باشد.. نه تحکم اميز، خالي از احساسات، بي تفاوت نيز هم....
    خود بگو با تو چه گويم؟