چون نميام نبايد به من سر بزني؟؟؟؟؟؟[گريه][گريه]روشن است آتش درون شب وز پس دودش طرحي از ويرانه هاي دور گر به گوش ايد صدايي خشک استخوان مرده مي لغزد درون گور ديرگاهي ماند اجاقم سرد و چراغم بي نصيب از نور خواب درمان را به راهي برد بي صدا آمد کسي از در در سياهي آتشي افروخت بي خبر اما که نگاهي درتماشا سوخت گرچه مي دانم که چشمي راه دارد به افسون شب ليک مي بينم ز روزن هاي خوابي خوشآتشي روشن درون شب
به وبلاگ جديد من يه سر بسر....... [نيشخند][نيشخند]