دهقان فداکارپيرشده،چوپان دروغگو عزيزشده، شنگول و منگول گرگ شدن، کوکب حوصلهء مهمون رو نداره، کبرا تصميم گرفته دماغشو عمل کنه، روبا و کلاغ دستشون توي يک کاسه است،حسنک گوسفنداشو ول کرده وتوي يک شرکت آبدارچي شده،آرش کمانگيرمعتاد شده، شيرين،خسرو و فرهادو پيچونده و با دوست پسرش رفته اسکي، رستم و اسفندياراسباشونو فروختن و باموتور ميرن کيف قاپي!راستي سر ما ايرانيها چه آمده